کد مطلب:13041 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:530

در بیان بعضی از معجزات رسول الله و ذکر اقسام آن که در چند مقام آمده است
مقام اول: در بیان جمع معجزات رسول خدا(ص)

در بحار از مناقب آمده كه برای رسول خدا(ص) معجزاتی بود كه جز او هیچ یك از انبیاء چنین معجزاتی نداشتند، آورده اند كه آن حضرت چهار هزار و چهار صد معجزه داشته و نیز آورده اند كه سه هزار معجزه بوده است كه چهار دسته را شامل می شود، معجزاتی كه قبل از میلاد حضرت رخ داد، معجزات بعد از ولادت، معجزات بعد از بعثت و معجزات بعد از وفات كه قوی ترین و ماندگارترین آن ها قرآن است به دلایل زیر:

اول: معجزات همه پیامبران اغلب موافق با احوال عصر و زمان خویش است، همان گونه كه خداوند حضرت موسی (ع) را در زمانی مبعوث نمود كه جادوگری رایج بود پس او با انداختن عصایش همه ی جادوها را باطل كرد و عصای او سحر ساحران را بلعید و آن عصا را بر دریا نیل زد و دریا شكافت و خشك شد و بنی اسرائیل از آن گذشتند و عصای خود را تبدیل به ماری بزرگ نمود پس همه ساحران از تعجب نفس هایشان بند آمد و همه ی كافران ذلیل شدند و در زمان بعثت حضرت عیسی (ع) مردم و قوم او طبیب بودند و در این امر مهارت بسیار داشتند، خداوند نیز عیسی (ع) را مبعوث كرد با معجزه ی شفا دادن بیماران و زنده كردن مردگان



[ صفحه 48]



كه از این عمل همه طبیبان مات و مبهوت شدند وخردمندان سرگشته و حیران گردیدند و مردم عصر محمد(ص) بلیغ و فصیح بودند و شعر و ادبیات را خوب می دانستند پس خداوند (ص) را با معجزه قرآن مبعوث كرد و با خلاصه گویی و معجزاتی كه در آن نهفته بود فصحاء در مواجهه با آن عاجز شدند و سخنوران در برابر آن خاضع و مطیع گشتند و شعرا در عمق آن فروماندند كه در برابر قرآن عاجزتر و ناتوان تر بودند.

دوم: همانا معجزه در هر قومی به حسب فهم و قدرت درك و عقل و ذهن ایشان ظهور می یابد، مثلا بنی اسرائیل (قوم موسی و عیسی) كند فهم و كم هوش و بی استعداد بودند برای همین هیچ سخن فصیح و هیچ معنای تازه ای از آن ها نقل نشده و در دست مورخین نیست و در تاریخ نیامده ولی اعراب جزء باهوشترین و گیراترین و تیزهوشترین مردم بودند پس معجزه قرآن به خاطر درك خوب و سریع ایشان اختصاص به اعراب یافت، چون مختص هر قومی آن چیزی است كه طبع ایشان بر آن است.

سوم: معجزه قرآن در همه اعصار باقی و پابرجاست و در همه سرزمین ها و اطراف و اكناف عالم پراكنده شده است و اعجاز آن همیشگی است و روشن ترین معجزات از دیگران بارزتر و خاصتر است و در همه سرزمین های شرق و غرب عالم گسترده و منتشر شده است، قرن به قرن و عصر بعد از عصر، تا آن جا كه اقوام و ملل منقرض می شوند ولی ذره ای از تأثیر قرآن كاسته نمی شود و همواره در تزاید و فزونی است و هیچ كسی را یارای مقابله و مخالفت با آن نیست.

در الخرائج و الجرائح آمده كه: همانا برای هر عضوی از اعضای رسول الله (ص) معجزه ای است، معجزه ی سر مبارك حضرت این بود كه همواره ابری بر سر حضرت سایه می افكند و همیشه بالای سر حضرت بود، معجزه ی چشمان حضرت این بود كه پشت سر خود را می دید همان گونه روبرویش را می بیند، معجزه ی گوشهای حضرت



[ صفحه 49]



این بود كه صداها را در خواب می شنید همان گونه كه در بیداری استماع می فرمود، معجزه ی زبانش این بود كه زبان همه چیز را می دانست مثلا حضرت به آهویی فرمود: من كه هستم؟ و او هم گفت: تو رسول خدا هستی، معجزه دستانش این كه از بین انگشتانش آب روان می گفت و معجزه پاهایش این بود كه مثلا جابر چاهی داشت كه آب آن تلخ بود پس به پیامبر از این امر شكایت نمود، حضرت پاهایش را در طشتی با آب شست و امر كرد كه آب داخل طشت را به داخل چاه بریزند پس همین كار را كردند و آب آن چاه شیرین و گوارا شد و معجزه ی دیگر این كه ایشان سنت شده بدنیا آمدند و معجزه ی بدن حضرت اینكه سایه ی ایشان هیچگاه بر زمین نمی افتاد زیرا ایشان تماما نور بودند و برای نور سایه ای نیست و معجزه ی پشت حضرت این كه مهر پیامبری بر كتف حضرت خورده و چنین نوشته بود: لا اله الا الله، محمدا رسول الله.

ابویعقوب در تفسیر الامام آورده كه، به امامت عرض كردم: آیا برای رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) معجزاتی مثل معجزات موسی (ع) ظاهر می شد؟ امام (ع) فرمود: علی (ع) مانند خود رسول الله (ص) است پس معجزات رسول الله (ص) نیز معجزات علی (ع) است، و معجزات علی (ع)، معجزات رسول الله (ص)، است و هیچ معجزه ای نیست كه خداوند مثل آن یا برتر و بزرگتر از آن را به ایشان عطا فرموده است.